آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
|
" نازنینم ، تا خدا هست زندگی باید کرد "
دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست!
این چندمین شب است که خوابم نبرده است رویای تو مقابل من گیج و خط خطی در جیغ جیغ گردش خفاش های پست ... رویای من مقابل تو ، تو که نیستی!- دکتر بلند شد... و مرا روی تخت بست دارم یواش یواش... که از هوش می روم ، پیچیده توی جمجمه ام هی صدای دست هی دست، دست می کنی و من که مرده ام مردی که نیست ، خسته شده از هر آنچه هست من از... کمک!... همیشه... کمک!... خسته تر... کمک!! مادر یواش آمد و پهلوی من نشست با احتیاط حمل شود که شکستنی ست یکهو جیرینگ! بغض کسی در گلو شکست! ......
|
|||
![]() |